Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «شریان»
2024-05-05@18:31:14 GMT

ابراهیم هادی قسم خورد که دیگر مداحی نمی‌کند

تاریخ انتشار: ۳۰ آذر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۹۴۸۸۴۹

در جبهه توسل‌های ابراهیم بیشتر به حضرت صدیقه طاهره بود و همیشه روضه حضرت را می‌خواند.


به گزارش شریان نیوز،به نقل از کیهان، فاطمیه است و همه جا فریاد «یا زهرا(س)» بلند است و مجالس عزای فاطمی ‌برپا.

چه بجاست که یادی کنیم از شهید حضرت زهرایی، شهید ابرهیم ‌هادی و خاطرات شگفت‌انگیز فاطمیِ این شهید والامقام و بلندمرتبه.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



ابراهیم‌هادی شهید گمنامی‌است که فرمانده گروه چریکی شهید اندرزگو در جنگ تحمیلی بود و خواندن خاطراتش که در کتابی با عنوان «سلام بر ابراهیم» چاپ گردیده است، خیلی‌ها را به‌طور معجزه‌آسایی متحول نموده است؛ چه بسیار گفته‌اند که بعد از خواندن این کتاب مسیر زندگیمان عوض شد و نجات پیدا کردیم. چه بسیار گفته‌اند که بعد از خواندن این کتاب باحجاب یا باحجاب‌تر شدیم یا از نعمت و سعادت برخورداری از حجاب برتر(چادر) نایل گردیدیم.چه بسیار گفته‌اند که بعد از خواندن این کتاب اهل توکل و توسل عمیق شدیم و رضای خدا را در همه کارها در نظر می‌گیریم.

مثل حضرت زهرا(س)
خانم زهره ‌هادی خواهر گرامیِ شهید ابراهیم ‌هادی تعریف می‌نماید: ابراهیم در دیدار آخر که از ما خداحافظی کرد با همان تیپ جبهه‌ای به ما گفت: «فقط یک دعا کنید؛ من برنگردم!» من گفتم: چرا؟ گفت: «من هنوز دِین خود را به اسلام و رهبر و مردم ادا نکردم. دعا کنید برنگردم و یک وجب از خاک اینجا نداشته باشم و مثل مادرم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها گمنام بمانم.» و همان‌طور هم شد. ابراهیم ارادت خاصی نسبت به حضرت زهرا(س) داشت و بیشتر خواسته‌هایش را از حضرت زهرا(س) می‌گرفت.

حضور حضرت زهرا(س) را حس می‌کرد
شهید ابراهیم‌هادی ارادت خاص و عجیب و ویژه‌ای به مادر سادات داشت. به همه بسیجی‌ها می‌گفت: «ایشان را مادر صدا کنید.»

ابراهیم از همان دوران دبیرستان شروع به مداحی کرد. بدون هیچ تَکَلُّفی می‌خواند و بقیه را هم به خواندن و مداحی کردن ‌ترغیب می‌کرد. نکته مهمی که رعایت می‌کرد این بود که می‌گفت: «برای دل خودم می‌خونم و سعی می‌کنم بیشتر خودم استفاده کنم و نیت غیرخدایی رو در مداحی وارد نکنم».

ابراهیم‌ هادی هر جا مداحی می‌کرد از مادرش می‌خواند و در مجالس حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، حضور حضرت را حس می‌کرد.

یک‌بار به جلسه مَجمَعُ‌الذّاکِرین در مسجد حاج‌اَبوالفَتح رفته بود. در جلسه‌اشعاری در فضائل حضرت زهرا خوانده می‌شد که ابراهیم آنها را می‌نوشت. اواخر جلسه حاج علی انسانی شروع به روضه‌خوانی کرد. ابراهیم در حالتی که از خود بی‌خود شده بود دفترچه شعرش را بست و با صدای بلند گریه می‌کرد.

بعد از جلسه به دوستش گفت: آدم وقتی به جلسه حضرت زهرا وارد می‌شود باید حضور خود خانم را حس کند، چون جلسه متعلق به ایشان است.

خواب حضرت زهرا(س)
پاییز سال 1361 بود. بار دیگر ابراهیم عازم مناطق عملیاتی شد. نَقل همه مجالس، توسل‌های ابراهیم به حضرت زهرا بود. هرجا میرفت حرف از او بود. خیلی از بچه‌ها داستان‌ها و حماسه‌آفرینی‌های او را در عملیات‌ها تعریف می‌کردند. همه آنها با توسل به حضرت صدیقه طاهره انجام شده بود.

به منطقه سومار رفت. به هر سنگری میرفت از ابراهیم می‌خواستند که برای آنها مداحی کند و ازحضرت زهرا بخواند.

یکشب ابراهیم در جمع بچه‌های یکی از گردان‌ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به‌خاطر خستگی و طولانی  شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. بعد هم چیزهایی گفتند که او خیلی ناراحت شد. آن شب قبل از خواب، ابراهیم خیلی عصبانی بود و گفت: من مهم نیستم، اینها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. برای همین دیگر مداحی نمی‌کنم. هرچه هم که همرزمش می‌گفت: حرف بچه‌ها را به دل نگیر، آقا ابراهیم تو کار خودت را بکن، فایده‌ای نداشت.

آخر شب برگشت مَقَر و قسم خورد که دیگر مداحی نمی‌کنم.

صبح اذان گفت و نماز جماعت صبح را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع به خواندن دعا کرد. بعد هم مداحی حضرت زهرا.‌ اشعار زیبای ابراهیم‌ اشک چشمان همه بچه‌ها را جاری کرد.

بعد از خوردن صبحانه به همراه بچه‌ها به سمت سومار حرکت کرد. همرزمش در بین راه دائم در فکر کار‌های عجیب او بود. ابراهیم نگاه معنی داری به او کرد و گفت:

می‌خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟

بعد هم گفت: چیزی که می‌گویم تا زنده‌ام جایی نقل نکن. بعد کمی‌مکث کرد و ادامه داد: دیشب خواب به چشمم نمی‌آمد. نیمه‌های شب کمی‌خوابم برد. یک دفعه دیدم وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی‌خوانم، ما تو را دوست داریم، هرکه گفت بخوان تو هم بخوان.

دیگر‌گریه امان صحبت کردن به او نمی‌داد. ابراهیم بعد از آن به مداحی کردن ادامه داد.

معجزات فاطمیِ عملیات فتح‌المبین
در عملیات فتح‌المبین ابراهیم ‌هادی و بچه‌های گردان توانستند با کمترین درگیری و با فریاد «الله اکبر» و «یا زهرا(س)» توپخانه عراق را تصرف کنند و تعداد زیادی از عراقی‌ها را اسیر بگیرند.

در این عملیات، ابراهیم به شدت مجروح شد و به طرز معجزه‌آسایی نجات پیدا کرد و در بیمارستان نجمیه تهران بستری و مداوا گردید.

در مصاحبه با خبرنگاری که در بیمارستان به سراغ او آمده بود، گفت:

«در فتح‌المبین ما عملیات نکردیم! ما فقط راهپیمایی می‌کردیم و شعارمان «یا زهرا» بود. آنجا هرچه که بود نظر عنایت خود خانم حضرت صدیقه طاهره بود.»

همیشه کارساز بودنِ توکل و توسل
در جبهه توسل‌های ابراهیم بیشتر به حضرت صدیقه طاهره بود و همیشه روضه حضرت را می‌خواند.

وقتی هم که مجروح شده بود و در بیمارستان نجمیه تهران بستری بود، هنگامی‌ که دوستاش به ملاقاتش می‌آمدند، شروع به روضه خواندن می‌کرد.

می‌گفت: «بعد از توکل به خدا، توسل به حضرات معصومین مخصوصاً حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها کارسازه».

راز کانال کمیل
ابراهیم در عملیات والفجر مقدماتی، پنج روز به همراه بچه‌های گردان کمیل و حَنظَله در کانال‌های فکه مقاومت کردند.

سرانجام ابراهیم‌هادی در 22 بهمن سال 1361، بعد از فرستادن بچه‌های باقیمانده به عقب، به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

در کتاب راز کانال کمیل، خاطرات همرزمان شهید ابراهیم ‌هادی از این پنج روز محاصره و مقاومت حیرت‌انگیزِ اهل‌بیتی و فاطمی ‌و کربلاییِ شهید ابراهیم‌ هادی و سایر شهدا و رزمندگان حاضر در کانال کمیل و مدام به یاد حضرت زهرا بودنشان و مداومتشان به ذکر مصیبت زهرای اطهر نقل گردیده است.

خورشیدی برای راهیان نور
پیکر شهید ابراهیم‌ هادی در تفحص‌های وسیعی که سال‌ها پس از پایان جنگ تحمیلی انجام شد، پیدا نشد.

آقای سعید قاسمی تعریف می‌کند:

«پنج سال پس از پایان جنگ، بالاخره با سختی‌های بسیار، کار در کانال معروف به کمیل شروع شد. پیکرهای شهدا یکی پس از دیگری پیدا می‌شد.. ..با وجود پیدا شدن پیکر اکثر شهدا، خبری از ابراهیم نبود.مدتی بعد یکی از رفقای ابراهیم برای بازدید به فکه آمد. ایشان ضمن بیان خاطراتی گفت: زیاد دنبال ابراهیم نگردید؟! او می‌خواسته گمنام باشد. بعید است پیدایش کنید. ابراهیم در فکه مانده تا خورشیدی برای راهیان نور باشد.»

گمنام مثل مادر سادات
در قطعه 26 بهشت زهرا، سنگ یادبود نمادینی برای شهید ابراهیم هادی بر روی مزار یکی از شهدای گمنام نصب شده است.

بالای سنگ مزار عبارت «شهید گمنام» نقش بسته است. بعد تصویر شهید ابراهیم هادی قرار دارد. پس از تصویر شهید عبارت «یادمان شهید جاویدالاَثَر ابراهیم‌ هادی» نقش بسته است و آنگاه این عبارت نوشته شده است:

«به یاد همه شهدای گمنام که مثل مادر سادات قبر و نشانی ندارند.»

صلی ‌الله ‌علیک یا فاطمه الزّهرا سیده النساء العالمین

دسته بندیفرهنگیگوناگون

منبع: شریان

کلیدواژه: حضرت صدیقه طاهره شهید ابراهیم ابراهیم هادی حضرت زهرا س بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت shariyan.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «شریان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۹۴۸۸۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدیو) واکنش آهنگران از مداحی با سبک «جدی می‌فرمایید» و «داره می‌ریزه»

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • پرفروش‌های داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه
  • (ویدیو) واکنش آهنگران از مداحی با سبک «جدی می‌فرمایید» و «داره می‌ریزه»
  • وقتی «علی خاوری» ابراهیم هادی زمانه شد
  • آیت‌الله رمضانی: اسلام گنج وجودی انسان را معرفی می‌کند / ویژگی‌های مسلمان واقعی براساس روایات اهل‌بیت(ع)
  • اجتماع بزرگ صادقیون همراه با تشییع پیکر شهید تازه تفحص شده در مشهد برگزار شد
  • چه افرادی امام صادق(ع) را شهید کردند؟
  • مبارزه با استکبار در دنیا، صدور فرهنگ انقلاب ایران است
  • ساماندهی کودکان گل‌فروش از بزرگراه شهید هاشمی و بهشت‌زهرا
  • اجرای طرح ساماندهی کودکان گل فروش حاشیه بزرگراه شهید هاشمی و بهشت زهرا (س)
  • وداع با پیکر ۲ شهید گمنام در حرم حضرت معصومه(س)